با سلام خدمت شما بزرگوارن
من 26 ساله هستم مهندس عمران مشکلی که دارم بنده طی یک مورد درگیری که اصلا نه پایه گذار بودم نه حتی خواهان درگیری بودم مثل اینکه هرچی شما فرار کنی تو زندگی از دعوا و درگیری ولی هست زمانهایی که درگیری ول کن شما نباشه و بیاد سراغتون از طرف 2 نفر(17 ساله محصل و 23 ساله کارگر مغازه) از پسرهای همسایه مورد ضرب و شتم قرار گرفتم پس از انجام مراحل قانونی و ثبت شکایت اهالی محل و پدر و مادر ضاربین طی 2-3 روز هر روز و هر شب پا پیش گذاشتند برای وساطت به طوری که کلا کلافه شده بودم از این همه رفت و امد مردم هی هرروز بحث و جدل که چرا نمیخوای ببخشی پدر طرف با 50 سال سن اومده میگه بجای بچم منو ببخش تو چطور ادمی هستی که درخواست بزرگترت که اومده عذرخواهی کرده را قبول نمیکنی با همه اوصاف راضی به بخشش نشدم تا اینکه شخصی که قبلا در حق من لطفی را انجام داده بود با درخواست پدر ضاربین نقش واسط را پیدا کرد و گفت بخاطر من بیخیال قضیه شو منم به حساب زمین نزدن روی این بنده خدا قبول کردم که پیگیری قضایی انجام ندم و رضایت دادم
حالا مشکل روحی من از اینجا شروع شده که هرروز خودخوری دارم با خودم میگم من که کاری نکرده بودم مستحق کتک خوردن باشم اونم به بدترین شکل از اون درگیری هنوز از محل های زخم و کوفتگی بدنم درد را حس میکنم بیشتر از درد جسمی درد روحی خیلی خیلی اذیتم میکنه احساس خشم بهم دست میده که چرا رضایت دادم چرا این ارذل و اوباش را به سزای عملشون نرسوندم یا گاهی صحنه های کتک خوردنم میاد تو ذهنم اصلا تمام فکرم هر روز به همین قضیه معطوف شده حتی با خودم میگم اگه کتک زده بودم حتی یک مشت دلم خنک میشد ولی فقط خوردم یا میگم اگه دنبال دعوا بودم شروع کننده بودم بعدش کتک خوردم حقم بوده ولی واقعیت اینم نبوده با این اوصاف الان تو زندگیم ارامش ندارم خوابم کم شده چون فکرو خیال نمیذاره بخوابم حتی اشتهای غذام هم کم شده اصلا میل غذا خوردن ندارم لطفا اگه راهکاری سراغ دارید که بتونم این قضیه را پشت سر بذارم و دیگه بهش فکر نکنم ممنون میشم راهنمایی کنید